کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

رویای پاییز

بازگشت پرستار

1393/2/27 13:50
نویسنده : الهام
621 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم. امروز اومدم فقط برات بنویسم که دوباره پرستارت برگشته سر کارش و تو از امروز دیگه مهد نمی ری. البته 4شنبه که من موندم خونه و نبردمت و پنجشنبه هم با خودم بردمت اداره که نمی دونی چه آتیشی سوزوندی اونجا. شده بودیم مثل کارتون میگ میگ . تو سالن دانشگاه تو بدو من بدو . اتاقمو که ترکوندی . فقط یکساعت آخر تونستم یه خورده تو اتاق نگهت دارم که یه مهر دادم دستت که بزنی رو کاغذ و سرگرم بشی. تمام میزمو ممهور کردی . روی دستات پاهات .خلاصه یه وضعی. تازه رییسمم زنگ زد کارم داشت تو داد و بیداد راه انداختی که گوشی رو بگیری باهاش صحبت کنی . منم حریفت نمیشدم . آخر سر گفتم ببخشید آقای دکتر میشه لطفا با پسر من صحبت کنید . یه چیزایی بلغور کردی به زبون خودت بعدش گوشی رو ازت گرفتم . آقای رییس داشت صحبت میکرد که یهو تلفنو قطع کردی . باز دوباره تماس گرفتم کلی عذرخواهی کردم. اینم از اداره اومدنت

امروزم که دیگه پرستارت اومد. البته من تو پارکینگ بودم که فکر کنم بیدار شده بودی و داشتی گریه میکردی. ولی زود آروم شدی. خیالم از این بابت راحت شد . توی مهد داشتی اذیت میشدی. ساعت حضورت تو مهد خیلی طولانی بود و داشت بهت فشار میومد . کلی تو همین مدت لاغر شدی. دیگه اگه پرستارت فیلم در نیاره شاید تا 4 یا 5 سالگی نزارمت مهد. نمی دونم والا.....................

 

دوست دارم پسرک شیرینم

پسندها (2)

نظرات (3)

خديجه
28 اردیبهشت 93 13:04
سلام الهام جون خدا را شكر كه پرستار كيارش جون برگشت و تو از نگراني در اومدي من از همين الان غصه سال بعد را ميخورم كه نگار را بايد بفرستم مهد كودك از طرف من پسر گلت را ببوس و به آقات سلام برسون تونستين به ما سر بزنين
الهام
پاسخ
ممنون عزیزم . ایشالله نگار کوچولو هم زود به مهد عادت کنه
مامان حدیث
15 خرداد 93 9:08
ببوس روی ماه کیارش جون و خیلی وقت بود ازتون بی خبر بودم امیدوارم هرجا هستین خوش باشین
الهام
پاسخ
ممنونم حدیث جون
یلدا مامان کیان
8 تیر 93 19:29
سلام الهام جون وای که چقدر دلم تنگ شده خدا رو شکر که پرستار کیا برگشته امیدوارم خوشحال و سلامت باشید روی ماه کیا رو ببوس
الهام
پاسخ
سلام یلدا جون منم همینطور حیف کلوپ که اینجوری شده ممنونم که سر زدی بهمون