کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

رویای پاییز

14 ماهگی گل پسرم

1391/11/9 11:12
نویسنده : الهام
427 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر کوچولوی من. امروز هشتم بهمنه و پسر کوچولوی شیطون من وارد پانزده ماهگی میشه.

همیشه فکر می کردم که علاقه یک مادر به فرزندش از بدو تولد ثابته ولی الان که مادر بودن رو

 دارم تجربه می کنم میبینم که روز به روز داره علاقه ام بهت بیشتر میشه . این روزا ثانیه شماری

 می کنم که برسم خونه و اون خنده مخصوصی که وقتی منو می بینی میکنی رو ببینم

(وقتی از سر کار میام و منو میبینی یه مدلی دهنتو باز می کنی و می خندی که میگم

 مامااااااااااااان اینطوری نکن مردم میگن بچشون کم داره نیشخند) .

خدا رو شکر با پرستارت خیلی خوب اخت گرفتی و دیگه کاملا بهش عادت کردی.

دیگه کم مونده از دیورا راست بری بالا.یک لحظه نمی شه ازت غافل شد. خیلی شیطون شدی .

هنوز 6 تا دندون داری (دو تا بالا و چهار تا پایین).تو این دو ماه گذشته یه سفر به شمال

 (مازندران) داشتیم که خداروشکر خیلی تو سفر خوب بودی و اذیت نکردی .

با خودت حرف زیاد می زنی و حرص می خوری ولی من معنی خیلی هاشو متوجه نمی شم.

یک کتابچه آموزش رنگها رو برات گرفتیم همون اولین بار از توی مغازه که اومدیم بیرون من بازش کردم

و گفتم زرد تو هم همونجا گفتی زرد و این افتاد دیگه تو دهنت حالا می ری بعضی موقع ها اون کتابچه

 رو از تو کمدت بر می داری و ورق می زنی و هی میگی زرد زرد . هرچی ما میگیم سبز تو میگی زرد.

 ما می گیم قرمز تو می گی زرد و ...

وقتی راه افتادی من و بابا مسعود با یک ریتم خاصی برات می خوندیم و دست می زدیم که :

آخ چه خوشگل راه میره - چه طلا راه می ره - چه عسل راه می ره آخ چه بلا راه می ره

تو هم سریع میرفتی تو اتاقت از پشت تختت با ناز و ادا می اومدی تو هال و دیگه همش

می خواستی که ما بخونیم و تو هم دوباره بری از پشت تختت بیای بیرون . اگر یکی از ما

 همراهی نمی کرد اینقدر نگاش می کردی که مجبور بشه دست بزنه و بخونه .

الانم دیگه شرطی شدی هر جای خونه که باشی یا در حال شیر خوردن اگر ما این شعرو

بخونیم سریع پا می شی می ری تو اتاقت از پشت تختت میای تو هال و کلی ذوق می کنی.

وقتی میگیم بای بای کن با کسی ، دستتو تکون می دی ولی بجاش می گی دد دد دد

وقتی می گیم صدای ماهی در بیار دهنتو باز و بسته می کنی

وقتی دارم موهامو شونه می کنم میای شونه رو میگیری و می کشی رو موهای من

مثلا موهای منو شونه میکنی (فدات بشم الهییییییییییییییییییی)

یه سری کلمات دیگه هم بکار می بری بعضی مواقع مثل : جیز

ما میگیم ببعی میگه : تو میگی ب ب

یه موقع هایی هم میای می پری تو بغل آدم وقتی احساساتت فوران میکنه

خلاصه که خیلی شیرین و جیگر شدی بوس بوس

اینم یه سری از عکسات:

(بابا جون)پدر بابا مسعود که به رحمت خدا رفتن و یکی از دلایل سفر ما به ساری بردن شما بر سر مزار ایشون بود . با اینکه هوا خیلی خیلی سرد بود پیچیدمت تو پتو و رفتیم سر مزار . اینم عکسش

اینجا تو بغل بارسین دختر دایی بابا مسعودی که همش اصرار داشت تو رو بغل کنه

خیلی خیلی رانندگی رو دوست داری

در راه برگشت از ساری موقع ناهار . اصلا از صندلی غذای اونجا خوشت نیومده بود

در راه برگشت از ساری . نمک آبرود

هفته پیش رفتیم ساحل کاسپین چون هوا خیلی بهاری بود

اصلا سرسره سواری رو دوست نداری

گفتم که از دیوار راست می ری بالا . دیگه جات یا رو دراوره یا میز ناهارخوری

 

چون چتری هات خیلی بلند شده بود من و بابا دست به قیچی شدیم و چشمت روز بد نبینه .......

بعدش مجبور شدیم ببریمت آرایشگاه تا شاید  یه خورده خراب کاری ها درست بشه .فکر کنم تا عید طول بکشه که موهات برگرده به حالت اولیه ش البته الان خیلی بهتر شده . چون وضعیت خیلی اسفناک بود هیچ عکسی با اون موها ازت نگرفتم توی آرایشگاه هم روم نمیشد کلاهتو از سرت بردارم ههههههه

اینم عکست توی آرایشگاه با اینکه عکسبرداری ممنوع بود یه عکس ازت گرفتم (البته وقتی گرفتم فهمیدم که ممنوعه)

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مهسا مامی کیارش
10 بهمن 91 16:35
اووووووووووووخی بنازم به این کیارش باهوش آخه همه کیارش ها باهوشن نانازی. جوجه خنده هات خیلی قشنگه. عاشقتممممممممم
مهسا مامی کیارش
10 بهمن 91 16:42
راستی جوجه ناز 14 ماهگیت رو فراموش کردم تبریک بگم حالا 14 ماهگیت مبارک گلک ناز دوست داشتنی. همه کیارش های نینی دنیا رو مثل کیارش خودم دوست دارم


مرسی مهسا جون
حنانه
11 بهمن 91 10:45
کیارش جونم انشالله همیشه خوش خرم باشی ...... خوش بحالت خاله جون کنار دریا داره بهت خوش میگذره 15 ماهگی پسر گلمون مبارک باشه بوسسسسسسسسس


مرسی حنانه جون
محبوبه
15 بهمن 91 17:20
پونزده ماهگیت مبارک عسلکم...عکساتم محشره روز به روز داری بانمک تر تر تر تر میشیا.


مرسی خاله جونی
الهام مامی آراد
17 بهمن 91 2:22
سلام دوست خوبم 14 ماهگی پسرتون مبارک خدا بهتون ببخشه خیلی نازه هم سن نی تی منه خوشحال میشم به ما هم سر بزنین تا با هم دیگه دوست بشیم
نیر
28 بهمن 91 0:27
14 ماهگیت مبارک عزیزم
چقدر خوشگل و از ته دل میخندی انشالله همیشه بخندی


ممنون نیر جون
مامان وانیا
4 اسفند 91 11:44
15 ماهگیت مبارک کیارش ماشین سواری خیلی کیف داره؟؟


مرسی خاله جون

مامی مائده
6 اسفند 91 13:00
شیطون بلا دوستت دارم


بوس