19 ماهگی
پسرم!
یاد قلبت باشد یک نفر هست که دنیایش را
همه ی هستی و رؤیایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده
و دلش می خواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد
و به یادت هر صبح گونه ی سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد
سلام گل من . 19 ماهگیت مبارک (البته با یک روز تأخیر)
این روزا داریم روزای آرومی رو پشت سر میزاریم. توی این ماه مامان آذر و عمه آزیتا اینا اومدن
اینجا و یه هفته ای پیشمون بودن و تو کلی حال می کردی که دورو برت شلوغه . با عرفان و آقای
بهرامی خیلی خوب جور شده بودی . نازی هم که 20 روزی میشه اینجاست و تو دیگه روزا تنها
نیستی .این روزا تنها دغدغه من ، نگهداری تو از اول مهره . چون پرستارت گفته تا اول مهر میاد
سرکار. نمی دونم باید چی کار کنم از یه طرف عقلم میگه بزارمت مهد ولی احساس و قلبم میگه
هنوز زوده .امیدوارم همینطور که تا حالا بدون نگرانی همه چیز خوب پیش رفته از این به بعد هم
همینطور بشه .
اینم چند تا عکس از گل پسرم:
دوم تیر تولد بابا مسعود بود و این کیک از طرف پسر گلم به باباش
اینجا هم با عمه آزیتا اینا رفته بودیم دریا
هنوز نتونستم ببرمت تو آب . نمی دونم چرا می ترسی
اینجا هم یه بعدازظهر پارک نزدیک خونه
هر جایی که پله یا جدول باشه همش می خوای بری بالا بیایی پایین
قربونت برمممممممممممممممم
راستی چون من خیلی به جملات بزرگان علاقه مندم و یه مجموعه واسه خودم درست کردم از این به بعد
هر دفعه می خوام یک جمله برات بزارم . امیدوارم که به دردت بخوره و مسیرتو برات روشن تر کنه
بوس بوس