کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

رویای پاییز

و اما سیزده بدر...

سیزده بدر امسال هم ما اینجا تنها بودیم . من از قبل برنامه ریزی کرده بودم که بریم بیرون یک سیزده بدر سه نفره ولی صبح اصلا نه من به روی خودم آوردم و نه مسعود و هر دو خواب رو ترجیح دادیم . تا ساعت 12 تو هم پا به پای ما خوابیدی . بعدش هم که بیدار شدیم صبحونه خوردیم . بعدش بابا رفت بیرون ناهار گرفت و ناهار رو هم خونه خوردیم و بعدازظهر بعد از اینکه تو خوابیدی و بیدار شدی رفتیم یه دوری تو خیابونا زدیم . همه پارکها رو سر زدیم ولی اینقدر همه جا شلوغ بود که جای سوزن انداختن نبود . از اونجایی که هم من هم مسعود از شلوغی خوشمون نمیاد و تو هم نمی تونستی راحت واسه خودت راه بری و بازی کنی بالاخره یه جای دنج و خلوت رو پیدا...
22 فروردين 1392

نوروز 1392

سلام پسر گلم . اول از همه سال نو رو بهت تبریک میگم . این دومین سالیه که با وجودت به نوروزمون رنگ دیگه ای میدی. ببخشید که با تاخیر اومدم همش به خاطر تعطیلات و سفر و ... بود. ما امسال تعطیلاتمون رو از 26 اسفند آغاز کردیم. دو روزشو مازندران بودیم و بقیه شو تهران . تعطیلات خوبی بود و البته طولانی. البته  اولش به خاطر اینکه بر حسب اتفاق ماشینمون آسیب دید و شبش هم تو توی خونه خوردی زمین و صورتت بدجور زخم شد یه خورده تلخ بود ولی بعد از اون خوب بود. 4 فروردین بابا مسعود برگشت رشت ولی ما موندیم تهران و 10 فروردین بابا اومد دنبالمون و برگشتیم رشت. متاسفانه توی تعطیلات، تو زیاد رو فرم ...
18 فروردين 1392

شیطونی های گل پسر

امروز هشتم اسفنده و گل پسر 15 ماهش تموم میشه . داری خیلی زود بزرگ میشی عشق من و مطمئنم بعداً دلم واسه این روزات خیلی تنگ میشه . توی یک ماهه گذشته شبا خیلی اذیت می کردی و دیر می خوابیدی فکر کنم به خاطر دندونات باشه . یه دندون کرسی درآوردی و دو تا نیش.البته دندونای نیشت کامل در نیومده . الان جمعاً 9 تا مروارید خوشگل تو دهنت می درخشه . دیگه این روزا هر روز یه حرکت جدید و جالب ازت سر می زنه . یک دو روزه چشماتو می بندی و عقب عقب راه می ری. عاشق یک کارتم اونم اینه که اگر شونه دم دستت باشه میاری با یه نگاه ملیح و همراه با شرم میکشی رو موهای من و بهم لبخند میزنی . وقتی این کارو میکنی عرش رو سیر میکنم اینق...
8 اسفند 1391

عکسای آتلیه 10 ماهگی

سلام پسر گلم . ببخشید که یه خورده با تأخیر اومدم . سرم این چند وقت خیلی شلوغ بود . توی این ماه من و تو با هم یک سفر هوایی دو نفره داشتیم . مامان بالاخره کار پایان نامشو تموم کرد و برای دفاع من و تو با هم رفتیم مشهد . البته مامان محبوبه و خاله النازم از تهران اومدن تا هم پیش هم باشیم و هم تو رو نگه دارن که من کارامو بکنم. از هفتم آبان تا 15 آبان توی سفر بودیم.خوب بود خوش گذشت.توی هواپیما بیشتر می خوابیدی و پسر خوبی بودی.بالاخره مامان این بار سنگینو پایین گذاشت تا با فراغ بال بیشتری به پسر گلش برسه. از احوال این روزات اگر بخوام بگم باید بگم که روز به روز داری شیطون تر و بامزه تر می شی. دیگه خیلی راحت می ایستی ولی هنوز می ترسی قدم برداری ...
8 اسفند 1391

14 ماهگی گل پسرم

سلام پسر کوچولوی من. امروز هشتم بهمنه و پسر کوچولوی شیطون من وارد پانزده ماهگی میشه. همیشه فکر می کردم که علاقه یک مادر به فرزندش از بدو تولد ثابته ولی الان که مادر بودن رو  دارم تجربه می کنم میبینم که روز به روز داره علاقه ام بهت بیشتر میشه . این روزا ثانیه شماری  می کنم که برسم خونه و اون خنده مخصوصی که وقتی منو می بینی میکنی رو ببینم (وقتی از سر کار میام و منو میبینی یه مدلی دهنتو باز می کنی و می خندی که میگم  مامااااااااااااان اینطوری نکن مردم میگن بچشون کم داره ) . خدا رو شکر با پرستارت خیلی خوب اخت گرفتی و دیگه کاملا بهش عادت کردی. دیگه کم مونده از دیورا راست بری بالا.یک لحظه نمی شه ازت غافل...
9 بهمن 1391

عکسای تولد یکسالگی گل پسرم

عکسای تولدت به خاطر اینکه یه جا نمی موندی و خودمم سرم شلوغ بود زیاد خوب نشد ولی چند تا شو برای یادگاری می زارم همیشه سلامت باشی پسرکم بوس بوس راستی باید همینجا از مامان جون محبوبه و بابا جون علی و خاله الناز تشکر کنم که همیشه زحمتامون گردنشونه این تزئینات خونه البته یه گوشش عصرونه شامل آش رشته، کیک مرغ، سالاد ماکارونی، ژله (که خیلی بامزه شده بود) کیک زنبوری کادوها که دست همگی درد نکنه کیارش در حال شیرینی خوردن و شیطونی کردن بابا مسعود ، کیارش و آنیسا (دختر دایی کامران) اینم چند تا عکس متفرقه از یکسالگی گل پسرم قربونتتتتتتتتتتتتتتت ب...
23 آذر 1391

یکسالگی

  یکسال از قدم گذاشتنت تو این دنیا گذشت . پسر کوچولوی شیرین من تولدتت مبارک من و بابا مسعود بهترین ها رو برات آرزو می کنیم و تمام تلاشمون رو می کنیم تا به این آرزو برسیم. دوستت داریم ...
8 آذر 1391

اولین قدم

سلام کیا جونم امروز خیلی خوشحالم چون تو دیشب برای اولین بار چند قدم راه رفتی . اینقدر خوشحال شدم که می خواستم گریه کنم .خودتم خیلی ذوق می کردی. فکر کنم تا تولدت دیگه راحت راه بری. قدمهات همیشه استوار پسرک من راستی سومین دندونتم (دندون جلویی بالا سمت چپ) در تاریخ 8/8/91 جوونه زد. ...
23 آبان 1391

روز جهانی کودک

سلام پسر گلم اومدم فقط روزتو بهت تبریک بگم . یادش بخیر انگاری همین دیروز بود که اومدم اینجا رو افتتاح کردم و گفتم ازین به بعد هر سال این موقع یک کادو پیش من داری . دوستتتتتتتتتتتت دارممممممممممم
17 مهر 1391